هلاکم ساز گر بر خاطرت باری ز من باشد


که باشم من که بار خاطر یاری ز من باشد

گذاریدم همانجایی که میرم بر مداریدم


نمی خواهم که بر دوش کسی باری ز من باشد

حلالی خواستم از جمله یاران قاتل من کو


که خواهم عذر او گر گاهش آزاری ز من باشد

ز اشک ناامیدی برد مژگان آب و می ترسم


که ناگه بر سر راه کسی خاری ز من باشد

به کویش گر ندارم صوت عشرت غم مخور وحشی


مرا این بس که آنجا نالهٔ زاری ز من باشد